رئیس دانشگاه قم گفت:
رویکرد «تلفیقی» و روش «از مسئله به مبنا»؛ دو ویژگی ممتاز اندیشه اخلاقی آیتالله مهدوی کنی
رئیس دانشگاه قم، «رویکرد تلفیقی» در بهرهگیری از منابع و روش منحصربهفرد «حرکت از مسئله به مبنا» را دو ستون اصلی و وجه تمایز نظام اخلاقی ایشان دانست که بُعد تربیتی و اثرگذاری عمیقی به آثار وی بخشیده است.
به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم، حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی در نشستی با موضوع بررسی اندیشههای اخلاقی حضرت آیتالله مهدوی کنی که ظهر امروز در پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، در ابتدای سخنان خود به واکاوی ابعاد مغفول مانده مکتب اخلاقی ایشان پرداخت و عنوان کرد: شخصیت آیتالله مهدوی کنی از جهات مختلف، بهنظر بنده منحصر به فرد است؛ چیزی شبیه مثلاً خواجه نصیرالدین طوسی و امثال آن.
وی دلیل این تمایز را «تجربه زیسته» ایشان دانست و گفت: چندین و چند دهه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در متن جامعه بودن و در میدان بودن، و بعد ارائه بحثهای اخلاقی داشتن کار ایشان را متمایز میکند.
رئیس دانشگاه قم افزود: این تیپ افراد که بحث اخلاقی ارائه میدهند که هم اندیشهاش را دارند، هم علم را دارند، با منابع و تراث آشنا هستند و هم با متون دینی آشنا هستند بسیار مغتنم است و فرق میکند با فردی مثل بنده که در گوشه کتابخانهای نشسته باشد و کتاب اخلاق بنویسد.
دکتر شریفی ضمن اشاره به رویکردهای کلان در تراث اخلاقی اسلام، این رویکردها را به چهار دسته تقسیم کرد و گفت: اخلاق مأثور و نقلی (مبتنی بر آیات و روایات، مانند بخشهایی از کافی و میزانالحکمه)، اخلاق عقلی و فلسفی (مبتنی بر مبانی عقلی و ارسطویی، مانند تهذیبالاخلاق مسکویه و معراجالسعاده)، اخلاق عرفانی (مبتنی بر شهود و تجربه سلوکی، مانند منازلالسائرین خواجه عبدالله انصاری) و رویکرد تلفیقی (مبتنی بر کثرتگرایی روشی و استفاده همزمان از عینک نقل، عقل و شهود) جزو این 4 دسته قرار میگیرند.
وی تصریح کرد: هر کسی با این نکتهای که عرض کردم آثار اخلاقی آیتالله مهدوی کنی را ببیند، به وضوح متوجه میشود ایشان رویکرد تلفیقی را مدنظرش بودهاست، این رویکرد هم اقناع عقلی میکند، هم اقناع دینی نقلی میکند و هم اقناع دلی میکند، در بحث ارتباط مسائل با مبانی نیز ایشان بیشتر "از مسئله به مبنا" میآید.
رئیس دانشگاه قم، این روش را در تقابل با روش رایج «از مبانی به مسائل» قرار داد که در آن، ابتدا بحثهای هستیشناسانه، معرفتشناسانه و انسانشناسانه مطرح شده و سپس به مسئله اخلاقی پرداخته میشود و افزود: آن رویکرد اول (از مبنا به مسئله) برای فیلسوفان خیلی خوب است، اما برای عامه متخصصان که رویکردشان فلسفی نیست، از مسئله به مبنا اگر حرکت کنیم، بسیار آموزندهتر و بعد تربیتیاش قویتر است.
دکتر شریفی به کتاب «اخلاق در زندگی اجتماعی» اثر آیت الله مهدوی کنی اشاره کرد و گفت: سرفصلهای این کتاب، عناوینی چون «فلسفه زندگی اجتماعی بشر»، «عدالت در زندگی بشر» (بحثی در فلسفه سیاسی)، «ولایتمداری» (بحثی اعتقادی) و «نقش نیت در اصلاح روابط اجتماعی» (بحثی ابتکاری) است. این نشان میدهد که ایشان مبانی را در قالب مسائل اخلاقی تبیین کردهاند.
وی با اشاره به کتاب دیگری از آیت الله مهدوی کنی با عنوان «اخلاق فردی» اشاره کرد و افزود: عنوان کتاب اخلاق فردی است، ولی فصل اول "ماهیت انسان"، فصل دوم "کرامت انسان" و... است. این کتاب گویا ظاهرش انسانشناسی است.
رئیس دانشگاه قم در بخش دیگری از سخنان خود به یک مثال مشخص اشاره کرد و گفت: یک بحث مهم و بسیار سرنوشتساز در حوزه انسانشناسی، بحث فصل ممیز انسان است.
وی با برشمردن نظریات مختلف (انسان حیوان مدنی، سیاسی، اعتبار ساز، کمالگرا و...) به نظریه مشهور «انسان، حیوان ناطق» اشاره کرد و گفت: آیتالله مهدوی کنی به همین مشهور میپردازد. میگوید این که گفتهشده، انسان حیوان ناطق است، به نظر میرسد شاید بهتر باشد چیز دیگری بگوییم.
حجتالاسلام شریفی با تحسین تواضع علمی آیتالله مهدوی کنی در بیان این دیدگاه، افزود: اگر مثل منِ جای ایشان بود خیلی گرد و غبار به پا میکردم که در دنیا یک نظریه نو من دارم در کنار نظریه افلاطون و ارسطو و فارابی؛ اما ایشان در بیان دیدگاههای خود بسیار متواضع بودند.
رئیس دانشگاه قم در ادامه سخنان خود بر تواضع علمی آیتالله مهدوی کنی تاکید کرد و گفت: ایشان با فروتنی مثالزدنی، بیان میکردند که بهتر است ما در تعریف انسان از مکتب وحی بیاموزیم.
"بیان" فصل ممیز انسان است، نه "نطق"
دکتر شریفی به تمایزگذاری دقیق آیتالله مهدوی کنی میان «نطق» و «بیان» پرداخت و اظهار کرد: ایشان "بیان" را به جای "نطق" به عنوان فصل ممیز انسان انتخاب میکردند. زیرا "بیان" به معنای آشکار کردن (ما فی الضمیر) است و آنچه در ضمیر و باطن انسان است را به وسیله سخن، آشکار
میسازد.
وی افزود: آیتالله مهدوی کنی "بیان" را نشاندهنده قوه تفکر و تعقل میدانستند و برای اثبات این ارتباط عمیق، به مثال فردی که دچار سکته مغزی شده و قدرت بیان خود را از دست میدهد، اشاره میکردند.
رئیس دانشگاه قم با استناد به سوره الرحمن بیان کرد: قرآن کریم نیز پس از "خلق الانسان"، بلافاصله میفرماید "علمه البیان" و اولین ویژگی انسان را "بیان" ذکر میکند.
چهار ساحت وجودی انسان در مکتب اخلاقی مهدوی کنی
وی به تحلیل "ساحتهای وجودی انسان" در مکتب اخلاقی آیتالله مهدوی کنی پرداخت و گفت: از ویژگیهای برجسته اندیشه اخلاقی ایشان، توجه به همه ساحتهای وجودی انسان در تعلیم و تربیت اخلاق است.
رئیس دانشگاه قم چهار ساحت قابل استخراج از اندیشههای ایشان را بیان کرد و افزود: اول، ساحت بینشی (شناختی) که این ساحت بر لزوم بینش صحیح، الهی و توحیدی تأکید دارد و شامل مباحثی چون معرفتالنفس، خداشناسی و خداآگاهی است، دوم ساحت گرایشی (تمایلات) است که این بخش خلأ مهم جامعه امروز است، در واقع آیتالله مهدوی کنی به بحث حب و بغض و تولی و تبری توجه داشتند. امروز غرب در "ذائقهسازی" و تغییر گرایشها بسیار موفق بوده و تعریف زیبایی را در ذائقه جوانان ما عوض کرده است.
وی به مصادیقی مانند برخی جراحیهای زیبایی افراطی یا انس بیش از حد با حیوانات اشاره کرد و آن را نتیجه تغییر ذائقه فرهنگی دانست.
دکتر شریفی ساحت انگیزشی (نیت) را سومین ساحت قابل استخراج از اندیشههای آیت الله مهدوی کنی دانست و گفت: ایشان از معدود اندیشمندانی بودند که صراحتاً میگفتند "حسن فعلی" (خوبی خودِ عمل) به تنهایی معیار ارزش اخلاقی نیست، بلکه باید "حسن فاعلی" (نیت الهی) به آن اضافه شود، چهارمین ساحت نیز ساحت کنشی (رفتار) است که در نهایت، تربیت کنشی و رفتارهای عملی مانند نظم، انضباط، تقسیم اوقات زندگی است که برآیند آن سه ساحت دیگر است.
رئیس دانشگاه قم در ادامه به تبیین رابطه فقه و اخلاق در نگاه آیتالله مهدوی کنی پرداخت و گفت: ایشان دو رویکرد رایج (رویکرد روشنفکری مبنی بر حذف فقه به نفع اخلاق، و رویکرد مقابل مبنی بر بیاعتنایی به اخلاق) را "به دور از گفتمان شیعی" میدانستند.
دکتر شریفی همچنین دیدگاهی که اخلاق را صرفاً "ضمانت اجرای فقه" میداند، ناکافی خواند و اظهار کرد: آیتالله مهدوی کنی بر اساس حدیث شریف "انما العلم ثلاثه" (آیه محکمه، سنت قائمه، فریضه عادله)، تحلیلی تشکیکی (ذیمراتب) از علم ارائه میدادند.
وی توضیح داد: در این نگاه عمیق، عقاید، اخلاق و احکام (فقه)، سه مرتبه از یک حقیقت نورانی واحد به نام علم هستند. اخلاق، رقیقه (شکل رقیقشده و نازلشده) عقاید است و فقه (احکام)، رقیقه و محسوسشدهی اخلاق است.
دکتر شریفی تأکید کرد: بر پایه این تحلیل، فقه تجلی و ظهور ظاهری و عملی عقاید الهی و اخلاق خدایی است که در حوزه فرد و اجتماع، مدیریت زندگی بشر را بر عهده گرفته است.
حجاب، تجلی عفت است
رئیس دانشگاه قم برای روشن شدن این دیدگاه، به یک مصداق عملی اشاره کرد و گفت: کسانی که امروز میگویند فردی عفیفه است اما حجاب ندارد، مسئله را درک نکردهاند. بر اساس این نگاه، حجاب (حکم فقهی)، تجلی و ظهور عفت (امر اخلاقی) است. از کوزه همان برون تراود که در اوست. آن عفت و حیا (اخلاق) نیز به نوبه خود تجلی حیای حضور در محضر حق (باور عقیدتی) است.
وی افزود: کوچکترین گناهان ظاهری و رفتاری (فقهی)، رقیقه همان حقیقت باطنی است و بر اساس آیه شریفه سوره روم، اصرار بر گناهان (ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى)، در نهایت به تکذیب آیات الله (أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ) منجر میشود.
دکتر شریفی در پایان گفت: این رویکرد تلفیقی و منسجم (وحدت شریعت، طریقت و حقیقت) از مهمترین، عمیقترین و دقیقترین نکات اندیشه آیتالله مهدوی کنی است که متأسفانه کمتر به آن پرداخته شده و نیازمند تبیین و تحقیق بیشتر در مجامع علمی است.

نظر دهید