دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم:
زبان فارسی امروز به یک فردوسی دیگر نیاز دارد
عضو هیات علمی دانشگاه قم گفت: زبان فارسی امروز به یک فردوسی دیگر نیاز دارد که آن را از واژهها، ترکیبها و تأثیرات بیگانه حتی از فرهنگهای مخرب، جدا و پاک کند.

به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم دکتر محمد فولادی، بیان کرد: ابوالقاسم فردوسی حکیم ازجمله شاعران بزرگی است که در قرنهای ۴ و ۵ هجری میزیست، در دورانی که زبان فارسی در خطر نابودی قرار داشت، او در کنار دیگر بزرگان به پاسداشت این زبان پرداخت و با خلق حماسه بزرگ شاهنامه، هویت ملی ایران و حماسه ملی فارسیزبانان را تثبیت کرد.
وی افزود: فردوسی با تعبیر معروف خود بیان کرده است: «عجم زنده کردم بدین پارسی» به حق نیز چنین است، اگر شاهنامه فردوسی نبود، معلوم نبود امروز زبان فارسی چگونه بود، شاهنامه توانست زبان فارسی را از زوال و دگرگونی شدید حفظ کند و آن را تثبیت و ماندگار سازد، فردوسی حق بزرگی بر گردن تمام فارسیزبانان و فرهنگ ایرانی دارد چرا که در روزگار او زبان فارسی به شدت آسیبپذیر بود.
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم شاهنامه را خزانه غنی از واژهها و ترکیبات ناب فارسی دانست و بیان کرد: فردوسی توانست با سرودن شاهنامه، شامل حدود ۶۰هزار بیت، بسیاری از واژههای فارسی را در اثر خود بگنجاند، کوشش او این بود که تا حد امکان از واژههای ناب فارسی استفاده کند و از واژههای غیر فارسی، چه عربی، چه عبری و چه یونانی، پرهیز نماید، جز در موارد بسیار اندک، از این رو، شاهنامه فردوسی خزانهای غنی از واژهها و ترکیبات ناب فارسی است.
وی دلایل چرایی این خزانه غنی را اینگونه توصیف کرد و افزود: از یک سو، فردوسی تاریخ، فرهنگ و زبان ایران پیش از اسلام را به نظم بلند کشیده است و از سوی دیگر، خود شاعری مسلمان، شیعه و باورمند به اصول اسلامی بود، همین پیوند مبارک میان ایران پیش از اسلام و پس از اسلام در شاهنامه شکل گرفته است.
رسالت جامعه امروز فارسیزبانان در پاسداشت زبان فردوسی
دکتر فولادی همچنین در پاسخ به این سؤال که رسالت جامعه امروز فارسیزبانان در پاسداشت مسیر زبان و ادبیات فارسی فردوسی چیست، ابراز کرد: همانطور که گفته شد، تلاش فردوسی بر این بوده که از واژههای فارسی استفاده کند و بر اساس تحلیلهای آماری، از مجموع حدود ۶۰ هزار بیت، تنها پنج درصد از کلمات و ترکیبها غیرفارسی هستند، این واژههای غیرفارسی شامل برخی واژههای عربی، عبری مانند اسامی خاصی همچون یوسف و یونانی مانند اسکندر میشوند. با این حال، هیچکس در این زمینه به پای فردوسی نمیرسد.
وی افزود: در روزگار فردوسی، بزرگان زبان فارسی احساس تکلیف کردند و نقش بزرگی در پاسداری، تثبیت، و استانداردسازی آن ایفا نمودند، اگر فردوسی امروز زنده بود، بیگمان در برابر بیدقتیهای موجود در نوشتههای فضای مجازی، نگارشهای نادرست، و کاربردهای اشتباه ایستادگی میکرد و تلاش میکرد زبان فارسی را حفظ کند، همانگونه که پیشتر گفتهام، زبان فارسی امروز به یک فردوسی دیگر نیاز دارد که آن را از واژهها، ترکیبها و تأثیرات بیگانه حتی از فرهنگهای مخرب، جدا و پاک کند.
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان فرهیختگی زبان فارسی را زنده نگه داشت، تصریح کرد: زبان فردوسی تنها زبان فارسی نیست، بلکه زبان فرهنگ و فرهیختگی نیز هست به گفته دکتر اسلامی، یکی از ویژگیهای شاهنامه برجستهسازی اخلاق انسانی و در بخشهایی، مفاهیم اسلامی است، همهی قهرمانان و پهلوانان شاهنامه انسانهای بزرگیاند؛ اخلاقمدار و انسانمحور، ویژگیهای والای شخصیتهایی همچون رستم، سیاوش، کیخسرو، و ایرج آنان را به نمادهای اخلاقی تبدیل میکند که طرفدار انسانیت و پاسدار اصول اخلاقیاند.
توجه به اخلاق انسانی و ارزشهای اسلامی؛ شاخصه بارز شاهنامه فردوسی
وی ادامه داد: به گفته استاد محمدعلی اسلامی، شاعر توانا و نویسنده برجسته ایرانی، یکی از ویژگیهای مهم شاهنامه توجه به اخلاق انسانی و ارزشهای اسلامی است، همه قهرمانان و پهلوانان شاهنامه ازجمله رستم، سیاوش، کیخسرو، ایرج و دیگران، انسانهایی بزرگ، اخلاقمدار و انساندوست هستند و همین ویژگیها آنان را به مجسمههای اخلاق و انسانیت تبدیل کرده است.
دکتر فولادی شاهنامه فردوسی را منظومهای کامل از انواع حماسهها دانست و بیان کرد: شاهنامه تنها یک مجموعه تاریخی نیست بلکه روحی از حماسه، فرهنگ، خردورزی و حکمت ایرانی و اسلامی در واژهها، ترکیبات و ابیات آن دمیده شده است و این اثر برخلاف برخی کتابهای تاریخی که صرفاً به نقل روایات میپردازند، تفکری ژرف و فلسفهای عمیق را در دل خود دارد.
وی در پایان تأکید کرد: دکتر اسلامی باور دارد که پیام شاهنامه این است: «زندگی کن، اما خردمندانه!» زندگی باید با شادی، بهرهمندی و لذت همراه باشد، اما نه به هر قیمتی. زندگی خوب، نیازمند خرد و حکمت است و فردوسی همین فلسفه را در جایجای شاهنامه به تصویر کشیده است.
نظر دهید